قابل توجه دوستان عزیزم این یک داستان من درآوری است است🛍
یک روز مرینت وقتی که به مدسه میره آلیا رو میبینه که ناراحت رو نیمکت نشته😪 از اون میپرسه که آلیاا چرا ناراحتی آلیا به مرینت میگه مممم من مم من با نینو قهر کردم الان هم غرورم نمیزاره که من برم ازش معذرت خواهی کنم مرینت میخنده و میگه این که مشکلی نداره من و جولیکا این مسئله رو درست میکنیم مطمئن باااش آلیا خیلی خوش حال شد و همان لحظه آدرین اومد و به مرینت گفت●○●°•°○●○ادامه داستان توی پارت ۲😍شرمنده اگه فضولیتون گل کرده بود ادامش رو فردا میزارم😂🤩دریافت
- دوشنبه ۲۲ شهریور ۰۰ , ۲۱:۰۷